مامان بابام امروز با هم دعوا کرده بودن
سر سفره ناراحت داشتیم ناهار میخوردیم برا بابام پیام اومد
بابام گف : گوساله بخون ببین چی نوشته
من خواستم بخندونمشون گفتم : نوشته عجیقم خیلی دوست دارم کجایی نمیای پیشم ؟ منتظرتم بوس بوس بوس
تا خواستم بگم شوخی کردم مامانی قاشقو کرد تو چش بابام
بابام هم نامردی نکرد دیس برنجو کوبید تو سر ننهه
مامانی هم یه آبلو چاکی زد تو گوش بابام
بابام داد زد شماره رو بخون ن ن ببینم کدوم پدر سگی بوده
دیدم خیلی خطر ناک شده داد زدم غلط کردم غلط کردم گوشیش رو انداختم وسط سفره فرار کردم
دی : پدر مادر بی اعصابه من دارم
نیناموزیک